قصه نوجوان
سيمرغ و زال سيمرغ و زال سام نريمان، امير زابل و از پهلوانان سر آمد ايران زمين بود وليكن فرزندي نداشت . سالها گذشت و خداوند به وي فرزندي داد . كودكي سفيد و سرخ و زيبا رو وليكن با موهاي سفيد همچون موهاي پيرمردان . كسي جرات نمي كرد كه اين خبر را به سام برساند ، تا اينكه دايه كودك كه زني شيردل بود به نزد سام رفت و گفت : اين روز بر سام فرخنده باشد كه آنچه از خداوند مي خواستي به تو عطا كرد . بيا و فرزندت را ببين كه تمامي اندام او زيبا است و هيچ زشتي در او نخواهي ديد ، تنها همانند آهو موي سفيد دارد . اي پهلوان بخت تو اينگونه بود و نبايد دلرا غمگين كني . سام از تخت...
نویسنده :
(-)
13:56